یک روز که باران می آید

روزی که چترمان دو نفره شده

یک روز که همه جا خیس است

روزی که گونه هایت از سرما سرخ است

آرام تر از هر چه تصور کنی

آرام آرام

می بوسمت.............

.



تاريخ : چهار شنبه 16 مرداد 1392برچسب:, | 11:15 | نویسنده : محمد |

کاش پیش من بودی

 

کاش دستانت در دستانم بود

و لطافت هزار ابر سپید بهاری را

در دست داشتم

و در اوج خوش بختی پرواز می کردم

کاش می توانستم به چشمانت نگاه کنم

و با هر نگاه من

هزار هزار واژه ناگفته عشق را

به یک باره به سوی تو روان می کردم

و با هر نگاه تو

شادی در چشمان من می جوشید

کاش می توانستم صدای گرم تو را بشنوم

تا چون آبشاری از نغمه های روح انگیز

بر عمق جانم جاری گردد

و همه غم های فراق را بزداید

کاش پیش من بودی

 

من با گرمای عشق تو زنده ام

چه زیباست

که تو تنها نیاز من باشی

و چه عاشقانه است

که تو تنها آرزویم باشی

و چه رؤیایی است

این لحظه های ناب عاشقی

و من همه زیبایی عاشقانه و رؤیایی را با فقط تو حس می

کنم

و اگر غروری در من هست غرور عشق به توست



تاريخ : شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, | 18:32 | نویسنده : محمد |

من عشق را با تو تجربه کردم محبت را درقلب تو یافتم و امید     

 

به زندگی را از تو آموختم عشق من تقدیم به تو که یادت در

 

فکرم و عشقت در قلبم و عطر تو درمیان لحظه لحظه های زندگی ام

 

ماندگار است

 

دوستت دارم شوهری مهربونم که عاشقم کردی

 

 

 

 

 

 



تاريخ : شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, | 18:28 | نویسنده : محمد |

 

خــدایا ؟

کــمــی بــیـا جــلــوتــــر . .

مــی خــواهـــمـــ در گوشــت چــیــزی بــگــویم . . . !

ایـن یـک اعــتـرافــــــ اســت . . .

مــن بــی او دوامــ نــمی آورمــ . . .

حــتــی تــا صــبح فـــردا . . . !.!



تاريخ : شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, | 18:12 | نویسنده : محمد |
تردید

 

 

من پر از تردیدم ، پر از فکر و خیال

من پر از تعبیرم ، پر از شعر و سوال

من پر از حس سکوت پر از طرح بهار

خالی از حس ثبوت خالی از صبر و قرار

عاشق پروازم پیله هایم بسته

مانعی نیست ، خودم پر و بالم خسته

 

سایه



تاريخ : شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, | 18:11 | نویسنده : محمد |

 

هنوز گاهی میان آدم ها گم می شوم کوچه ها را بلد شدم خیابان ها

را بلد شدم ماشین ها را ؛ مغازه ها را ؛ رنگ چراغ های قرمز را ...

جدول ضرب را حتی... دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمی شوم ولی

هنوز گاهی میان آدم ها گم می شوم آدم ها را بلد نیستم ...



تاريخ : شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, | 18:9 | نویسنده : محمد |

 

بچه که بودیم با یه عروسک خوشحال می شدیم ؛

بچگی می کردیم و شاد و بی غم می خندیدیم ...

نمی دونم یهو چی شد بزرگ شدیم !
حالا دنیا هم شادمون نمیکنه ...
یه وقتی خوبی می کردیم ،

اما حالا نه خوبیم و نه خوبی بلدیم !
یه وقتایی دلمون که می گرفت گریه آروممون می کرد،

اما حالا ...
حالا منتظریم زندگیمون زودتر تموم شه ...!

مثل یه آدم کوکی کوکمون تموم شده ، خاموشیم ...
اون وقتا آدم کوکیامون و بارها کوک می کردیم ؛
اما حالا هیچکس پیدا نمیشه کوکمون کنه !
ساده بودیم و سادگی رو حفظ بودیم اما حالا ...



تاريخ : شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, | 18:7 | نویسنده : محمد |

 

خاطره سلامی آشناو کاغذی که بار اندوهم را به دوش می کشد؛

تمام دل مشغولی این روزهایم را مسبب اند ...!

گونه هایم خیس می شوند از باران ،

جای غم روی شیشه ی تنهایی لحظه هایم جا مانده است ...

دلم اما... کویری بیش نیست؛

دیریست ساحل بغض نگاهم تنهای تنهاست ...!

امشب، مرغ خیالم به ابرهای سیاه پر میکشد

و فریاد رعد و بوی نم کاهگل ها فضا را پر میکند ...
زمان، عشق را فریاد میزند و

ثانیه ها توقف کرده به دشت و دچار شقایق شده اند ...

و من دوباره به سکوت کاغذ پناه می آورم و باز هم ابتدای دلتنگیست...



تاريخ : شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, | 18:6 | نویسنده : محمد |

 

 

به اندازه ی دلتنگی شاپرک ها
به اندازه ی شکستن شمعدانی ها
و به اندازه ی تنهــــــــا ماندن قاصـــــــدک به وسعت دریـــــا ... دلگیــــــرم،

نه از تـــــو ...
از خــــودم و ایـــن آدمـــــک های چوبــــکی
کجاست جاده ای که مرا به تو برساند؟
کجاست آن شب گرد شوریده ای که
صدای محزونش مرحمی باشد؛

بر قلــــب زخمـــی ام؟
خستـــــه ام ....
بیــــزارم ....
از این دوستان به ظاهر دوست ...
هیچکــــس هـمـــــــراه نیست



تاريخ : شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, | 18:3 | نویسنده : محمد |

کاش حداقل به جای 10تا4بلدبودی بشماری

 

اماحاضربودی واسم کاری کنی

 

هیچ وقت تنهات نمیذاشتم تورو....

 

 

 



تاريخ : شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, | 18:1 | نویسنده : محمد |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
  • کاراته
  • قالب بلاگ اسکای